باران مثلثی
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


نویسندگان
روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد.

یک روحانی او را دید و گفت: حتما گناهی انجام داده‌ای.

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

یک روزنامه‌نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند؛ در واقعیت وجود ندارند.

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.

یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

یک  روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند.

یک تقویت کننده  فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است.

یک فرد خوشبین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی.


سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.




موضوع مطلب : عشق

سه شنبه 88 دی 29 :: 1:9 عصر

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 3
  • بازدید دیروز: 1
  • کل بازدیدها: 197267
امکانات جانبی